نویسه جدید وبلاگ

زندگي قوم بلوچ آميزه‌اي از مراسم، آيينها، عقايد و باورهايي است كه ريشه در سنتي ديرين دارند. به ندرت مراسم يا آييني مي‌توان يافت كه با موسيقي همراه نباشد. مراسم بلوچي در مجموع يا آيينهاي كيشي-مذهبي هستند و يا جشنها و اعياد را تشكيل مي‌دهند. عمده‌ترين آيينهاي كيشي-مذهبي عبارتند از: گواتي، مولود(مالد و پير پتز)، انواع زار، محفل دراويش صاحبان، مجالس ترحيم؛ و مهمترين جشنها عبارتند از: عروسي، زايمان، ختنه سوران، هامين(خرما چيني) و گندم چيني. به طور كلي اساس ملوديها بر مبناي شرايط و مراسم، به ويژه تحت مفاهيم متفاوتي تدوين شده اند. از جمله:

ليكو و زهيروك: آوازهايي هستند كه در فراق بستگان نزديك مثل پدر، مادر، برادر، خواهر، و همچنين دوست و معشوق و حتي در دوري از وطن ارايه مي‌گردند. زهيروك در بدو امر فقط به وسيله زنان، در حين كارهاي روزمره خوانده مي‌شده است. اين نحوه اجرا امروز ديگر متداول نيست. فعلاً زهيروك به وسيله خوانندگان مرد و به همراهي سرود(قيچك) اجرا مي‌شود.

كردي: مضمون متن كردي،‌ عينا ً‌مثل ليكو و زهيروك، مبين تاملات ناشي از هجران و فقران است. اين متن حاوي لهجه‌اي است كه در رودبار و منطقه بين ايرانشهر و كرمان متداول است. آواز كردي بيش از همه جا در ايرانشهر و بمپور رواج دارد.

موتك(موتق): موتك به مراسم ترحيم اختصاص دارد. محتواي متن اين آواز شامل مناقب مرحوم بوده و تالم ناشي از مرگ را بيان مي‌كند. براين اساس موتك را مي‌توان نوعي مرثيه به حساب آورد.

شعر: شعر كه در زبان بلوچي به آن شير مي‌گويند، عبارت از آوازي است كه مضمون متن آن را داستانهاي حماسي، عشقي، وقايع تاريخي و رويدادهاي اجتماعي، پند و اندرز و غيره تشكيل مي‌دهد. مشائير(شاعر) كسي است كه شير را با ساز و آواز اجرا مي‌كند. به شاعر پهلوان نيز مي‌گويند.پهلوان تركيبي است از دو كلمه پهلو و وان،پهلو كه مشتق از ريشه زبان پهلوي است، معناي شجاع، دلاور و توانا را دارا است و وان به معناي خواننده است. وانگ به بلوچي همان معناي خواندن در فارسي را مي‌دهد. بنابراين پهلوان عبارت است از خواننده يا ارايه كننده شجاعتها و دلاوري‌ها.

از جمله سروده هاي حماسي مي‌توان به مير قنبر، چاكر و گوهرام اشاره كرد. اين سروده به حكايتي مي‌پردازد كه حدود 5/4 قرن پيش در دوران حكومت همايون شاه، دومين پادشاه سلسله گوركانيان هند و حكومت شاه طهماسب اول در ايران روي داده است. پادشاه ايران سعي در بازگرداندن تاج و تخت از دست رفته سلطان هندي را دارد؛ اما محور روايت بر اساس زندگي و ماجراهاي بيوه‌زن دامدار و ثروتمندي به نام گوهر مي‌باشد كه با رد تقاضاي ازدواج مير گوهرام خان، يكي از حكام منطقه، و يك سلسله ماجراهايي كه پيش مي‌آيد، منجر به درگيري‌هاي دو طايفه رند و لاشاري به مدت سي سال مي‌گردد. بدين ترتيب شعر چاكر و گوهرام از دو قسمت تشكيل مي‌شود و هر يك از اين قسمتها پيروزي يكي از اين دو طايفه و شكست ديگري را توصيف مي‌كند. جنيدخان و دادشاه نيز از جمله شعرهاي تاريخي بلوچ به شمار مي‌آيند. در بسياري روايت‌هاي تاريخي قوم بلوچ، قهرمانان در مبارزات خود، بيش از آنكه اهدافي نظير راهزني(در بعد منفي مبارزه) يا گرايشهاي ملي(در بعد مثبت مبارزه) داشته باشند، هدف نهايي خود را به احقاق حق متمركز نموده‌اند. در مواردي نيز كه مبارزات به درگيري‌هايي با بيگانگان انجاميده است، انگيزه‌هاي اصلي متاثر از عوامل قومي و قبيله‌اي است تا احساسات ملي گرايانه.در متن اشعار نيز مضامين و باورهاي قومي جلوه‌گر هستند.

رويدادهاي اجتماعي در شعر بلوچ نيز به وقايعي اشاره دارد كه در سال هاي گذشته اتفاق افتاده است، مانند كشته شدن ميرپسندخان يا مرادخان كه حدود سي سال پيش رخ داده است. گواتي نيز مربوط به مراسمي مي شود كه به قصد رفع بيماري هاي روحي و اختلافات رواني يا بنا به اعتقاد افراد محلي، در جهت شفاي شخص جن زده و خارج ساختن روح پليد از جسم بيمار صورت مي پذيرد. معني تحت اللفظي گواتي باد است.همچنين به بيماري اطلاق مي شود كه گوات در جسم او حلول كرده باشد. رقص  يا تحركات يكنواخت جسماني در مراسم گواتي، شبيه به سماع خانقاهي دراويش مي باشد. مراسم گواتي استفاده از سازها متنااسب با ميزان پيشرفت بيماري است:

ساز (بازي ساز): ساز به بيماري تعلق مي گيرد كه خفيف ترين درجه گواتي را دارا است. در ساز فقط يك نوازنده قيچك شركت دارد. در اين مراسم زن هاي شركت كننده با آواز نوازنده قيچك را همراهي مي كنند. گواتي با اداي كلمات به فارسي، بلوچي، عربي، سواحيلي (زبان رسمي تانزانيا و كنيا و مجمع الجزاير كومور و بسياري از كشورهاي ساحلي شمال و جنوب شرقي قاره آفريقا) و هندي سعي مي كند بيمار را به وجد آورد.

كُپار (بازي كُپار): هر گاه بيماار مرحله شديدتري از درجات گواتي را دارا باشد، براي او كُپار تجويز مي شود. در كپار علاوه بر قيچك، دهل نيز شركت دارد. پس از پايان بازي كپار قهوه، ذرت برشته و حلوا بين شركت كنندگان تقسيم مي شود.ژ

ولاگ (بازي ولاگ): به اين بازي هونله نيز مي گويند. چنانچه در بازي نهايي بيمار بهبود نيابد، مرگ او حتمي است و بنابر استطاعت بيمار لازم است مرغ، گوسفند، شتر و گاو قرباني و از شركت كنندگان در مراسم پذيرايي شود. متن آوازهاي گواتي در درجه اول مدح لعل شهباز (از بزرگان متصوفه، اهل مرند آذربايجان كه به ايالت سند مهاجرت نمود) و عبدالقادر گيلاني است. علاوه بر اين الله هو، رسول الله، الله من پيكرون نيز ذكر گرفته مي شود.

در موسيقي بلوچ آوازهايي مانند نازينك در مراسم عروسي، هالو و شپتاكي در مراسم زايمان و تبريك تولد كودك كاربرد دارند. آوااز نعْت نيز كه حاوي مدح و ثناي حضرت محمد (ص)، آل او و بزرگان اسلام است، مورد استفاده قرار مي گيرد. (مسعوديه،1364 ،24-9 )

برخي نجواها موزون كه از فريادهاي ديرينه محبوس در گلوي بلوچ و نيز اقليم بري و خشك منطقه سرچشمه مي گيرد، از ساز قيچك، آهنگ محزون و دلنشيني تجلي فرافكنانه پيدا مي كند. از جمله، ساعت طلايي، پيش بندش ببند، هوا چه گرمه بيا بادنم بزن. اين آهنگ با ريتم دلنشين، به صورت دسته جمعي و به نحو سرور آفرين، همنوا با قيچك خوانده مي شود. (زورقي، 1378،-)

هويت بياني در موسيقي بلوچ:

به طور كلي با توجه به بررسي ساختاري آوازها، سروده هاي آيني و ترانه هاي قوم بلوچ، مي توان به اين نتيجه دست يافت كه موسيقي قوم بلوچ داراي هويتي ملوديك مي باشد. چنان كه پرفسور مسعوديه نيز در بررسي موسيقي بلوچستان به وجود نمونه اي از  مُد پنتاتونيك  در برخي ترانه ها اشاره نموده است. (مسعوديه، 1364، 35)همچنين براساس برسيها و آوانيسي‌هاي به عمل آمده و با توجه به ساختار توالي اصوات و بافت ملودي‌ها،بخشي از آوازها در اين موسيقي بر خلاف رديف موسيقي بر خلاف رديف موسيقي سنتي و موسيقي ساير مناطق ايران، فاقد فواصل كم و زياد است

ويژگي ريتم و ملودي در ترانه‌هاي قوم بلوچ:

ملودي ترانه‌ها داراي ويژگي‌هاي مشتركي با موسيقي ساير نواحي ايران هستند. از جمله اينكه در بسياري از ترانه‌ها، روند ملودي تابع هجا‌هاي كلام است. همچنين وجود ترجيع‌بندهايي كه در قالب فرم خاص ترانه‌ها تكرار مي‌گردند. از نظر ضرباهنگ ‌ها نيز بخشي كه به صورت آوازي اجرا مي‌گردند،داراي متر آزاد هستند،ساير ترانه‌ها در ريتم‌هاي متداول4/2 و8/6 اجرا مي‌شوند.(شرح ويژگيهاي تخصصي موسيقي بلوچ در بخش سوم مجموعه حاضر ارايه مي‌گردد.)

 

سازهاي رايج در قوم بلوچ:

عمده ترين سازها‌ي رايج در موسيقي بلوچستان عبارت‌اند از :سرود(قيچك)،رباب،تنبورك،نل،دونلي ودونليودهلك.

الفــ-سرود(قيچك): سرود از جمله اصلي ترين سازها‌ي سنتي موسيقي بلوچ به شمار مي‌آيد.اين ساز زهي آرشه‌اي كاسه‌اي به بزرگي كاسه‌بار و دسته‌اي كوتاه دارد. سرود معمولا دوازده سيم دارد.به آرشه سرود كمانگ مي گويندو موهاي آن از دم اسب است.سرود و كمانگ از چوب پرپنگ ساخته مي‌شوند. هنگام نوازندگي كاسه سرود بر روي زانوي چپ(در حالت نشسته)و به طور عمود قرار مي‌گيرد.

ب-رباب:رباب يا هجده تار نيز از مشهورترين سازهاي موسيقي بلوچ است كه در مناطق مركزي و جنوبي بلوچستان رواح دارد. رباب داراي دسته‌اي كوتاه و سه پرده ثابت است. اين ساز چهار سيم ملودي و چهارده سيم اليكوت دارد(كه معمولا نواخته نمي‌شوند).رباب به وسيله مضراب نواخته مي‌شود.

پ-تنبورك:سازي زهي زخخمه‌اي،فاقد پرده،داراي كاسه‌اي بزرگ و سه سيم است كه به آن سه تار مي‌گويند. تنبورك به وسيله پنجه نواخته مي‌شود. نوازنده اين ساز را تنبورگي يا چنگي مي‌خوانند.

ت-نل:نل به زبان بلوچي به معني ني است. هر دو طرف لوله نل باز و داراي چهار سوراخ صوتي در روي لوله مي‌باشد. نوازنده نل را نلي مي‌نامند.

ث-دو نلي:دو نلي عبارت از دو نل مساوي و جدا از هم است كه هر يك نمادي از نل مذكر و نل مونث مي‌باشند. نل مذكر يازده سوراخ و نل مونث هشت سوراخ صوتي دارد. نل مذكر مظيفه اجراي ملودي و نل مونث نقش واخوان را بر عهده دارد.

ج-دهلك: سازي كوبه‌اي به شكل استوانه از جنس چوب كه دهانه يك طرف آن بزرگتر از طرف ديگر مي‌باشد. در دو طرف استوانه پوست كشيده شده است كه توسط ريسمان‌هايي به طور ضربدر يامثلثي به يكديگر متصل شده اندو به وسيله آنها مي‌توان ساز را كوك كرد. هنگام نوازندگي ساز بر روي زمين قرار مي‌گيردو دست راست به دهانه بزرگتدو دست چپ

به دهانه كوچكتر مي‌كوبد.


نعت و غزل:

همان موسيقي عرفاني بلوچستان است. ادوات اصلي در اين موسيقي رباب و تنبورگ مي‌باشند. امروزه نيزاستفاده مي‌شود در اين موسيقي اشعار عرفاني از مولانا، حافظ، جامي، خسرو دهلوي، شيخ عثمان مروندي معروف بـه قلندر لعل شهباز و اشعار عرفا و شعراي محلي سراوان كه اكثراً از سادات روستاهاي پيرآباد و دهك هستند.

از جمله خواجه مرشد، خواجه نبي‌بخش و سيدعبدالرئوف را با موسيقي محلي و عرفاني در ايام خاص مثلاً ميلاد ائمه خصوصاً نيمه شعبان در مراسم مولودي مي‌خوانند. يكي از نوازندگان رباب و خواننده‌ي غزليات مرشد محمدجان پيرآبادي است كه از چهره‌اي جذاب و صدايي گيرا برخوردار است و در نوازندگي رباب استادي به تمام معناست ولي به دليل اعتقادات عرفاني و مذهبي اجازه ضبط صدا و تصوير نمي‌دهد.

2  صوت و نازينك:

اين موسيقي عبارت است از آهنگهاي شاد و نشاط‌انگيزي كه با ترانه و آواز همراه مي‌باشد صوت با همراهي چند ساز كه قيچك به طور مسلم جزو آنهاست اجرا مي‌شود آهنگهاي صوت زياد متنوع نيست و يكنواختي آشكاري از آن احساس مي‌شود اما ترانه‌هاي صوت متنوع است و پيرامون مفاهيم عاشقانه و زيباي طبيعت و حكايت از شور و نشاط عشق و جواني دارد. مفاهيم آن پرمعنا و بيانگر شور و حالي است كه سروده‌ي طبع لطيف و شاعرانه‌ي بلوچ و انعكاس تخيلات زيباي وي و نيز عشق عميق به ايران و وطن را ترسيم مي‌كند.

موسيقي صوت خود به آهنگهاي متفاوتي تقسيم مي‌شود از جمله آهنگهايي كـه در مجالس رسمي و اعياد و جشنها اجرا مي‌شوند اصطلاحاً شعر گفته مي‌شوند در اين آهنگها مضامين ترانه‌ها پيرامون داستانهاي شورانگيز عشقي و فولكوريك بلوچستان مثل داستان هاني و شيخ مريد، بي‌بگروگراناز عزت و مهرك، حمل و ماه گنج دور مي‌زند. در اجراي شعر سه حالت مختلف معمول است الف: دپگال ب:الحان ج: زهيروگ.

و اما آهنگهاي نازينك برعكس آهنگهاي صوت از تنوع زيادي برخوردار است نازينك به آهنگهايي كه در مراسم عروسي نواخته مي‌شود، مي‌گويند. ترانه‌هاي نازينك كه در خانه‌ي داماد خوانده مي‌شود، قد و قامت، شجاعت و مردانگي داماد را مي‌ستايد و ترانه‌هاي نازينك كه در خانه عروس خوانده مي‌شود زيبايي، نجابت و شايستگي دختر را بيان مي‌كند. آهنگهايي كه در هنگام استحمام داماد مي‌نوازند هلوهالو نام دارد و به آهنگهايي كه در راه مي‌نوازند لارو مي‌گويند.

3  موسقي حماسي :

در اصطلاح محلي موسيقي پهلواني گفته مي‌شود. در واقع بيان تاريخ و وقايع تاريخي و حماسي بلوچستان است. بيشتر در مجالس بزرگان قوم توسط پهلوان و همراهان اجرا مي‌شود ساز اصلي اين موسيقي تنبورگ است كه عمدتاً خود پهلوان مي‌نوازد و قيچك نيز همراهي مي‌كند اشعار بيشتر درباره‌ي داستانهاي حماسي مثل داستان چاكر و گهرام، دادشاه و در اين موسيقي خواننده كه معمولاً تنبورگ هم مي‌نوازد سازش را در بغل مي‌گيرد و با زبان محاوره به بيان داستان مي‌پردازد. اين حالت را دپگال مي‌گويند پهلوان در حين دپگال تنبورگ نمي‌زند بلكه ساير همكارانش كه قيچكي حتماً جزء آنهاست آرام آرام مي‌نوازند. سپس آهنگ ريتميك مي‌شود، خواننده تنبورگ را به صدا درمي‌آورد و همه در هم مي‌ريزند و شور و حالي ايجاد مي‌شود به اين حالت الحان مي‌گويند پس از آن در جاهايي از شعر حماسي كه مضمون غمگيني دارد با آوازي اندوهگين شرح ماجرا دنبال مي‌شود و قيچكي با آهنگهاي غمگين و سوزناك يعني زهيروك پهلوان را همراهي مي‌كند.

4  موسيقي درماني:

كه در اصطلاح محلي به آن گواتي مي‌گويند. براي درمان بيماري‌هاي روحي بكار مي‌رود بيماري باد (گوات) بر چند گونه است براي هر كدام آهنگ خاص نواخته مي‌شود. مهمترين آنها عبارتند از: زار، شيك، پري. براي تشخيص نوع گوات اول طي مراسمي آهنگهاي مختلف گواتي نواخته مي‌شود بسته به نوع گوات، بيمار به يكي از آهنگها عكس‌العمل نشان داده براي معالجه آن اگر از نوع زار است چنانچه بيمار مرد باشد بابازار و اگر زن باشد مامازار طي مراسمي كه اغلب با موسيقي و دعا همراه است گوات را از تن بيمار بيرون مي‌راند و اگر از نوع ديگر باشد توسط خليفه‌ي گواتي كه تنبورگي در بغل دارد ريتم آهنگ را تعيين مـي‌كند سپس قيچكي و ديگر همكارانش آهنگ را دنبال مي‌كنند اين آهنگ‌ها را مقام گويند. البته در بعضي جاها خليفه توسط ني ريتم آهنگ را تعيين مي‌كند و بقيه با دست زدن و قيچك با مقام گواتي او را همراهي مي‌كنند. اشعار اين موسيقي اغلب مذهبي و در مدح خدا، رسول خدا، پيرها و شيخ‌ها مي‌باشد هر كدام از مقام‌هاي گواتي نام مخصوصي دارند مانند سيمرغ، قلندري، مست قلندر، ياهو، يا الاهو و 

خليفه با اجراي مقام گواتي متناسب با بيماري او تا زماني كه بيمار عكس‌العمل نشان ندهد ادامه مي‌دهد. هر زمان كه بيمار عكس‌العمل نشان داد كه در اصطلاح محلي مي‌گويند بيمار پُر شده است نشانه‌ي بهبودي بشود، بيمار با تكان دادن سرخود به حالت عادي برمي‌گردد.

.




گزارش تخلف
بعدی